منیر فرمانفرماییان

avatar
HR Admin
منتشر شده توسط مدیر
2 حداقل زمان مطالعه
۱۴۰۴/۰۲/۱۵
4180
Wishlist icon

در ادامه بررسی هنر مبتنی بر لنز تحریک‌آمیز شیرین نشاط، به منیر شاهرودی فرمانفرمائیان (۱۹۲۴–۲۰۱۹) می‌پردازیم، کسی که موزاییک‌های آینه‌ای‌اش، صنایع دستی ایرانی را به هنر والا تعریف کرد. برخلاف سیاست‌های رویاروی نشاط، آثار منیر از مرزها فراتر رفت و از طریق تعالی ریاضی، آینه‌کاری را به زبان نور خالص ارتقا داد. مجسمه‌های موجود در موزه گوگنهایم، تِیت مدرن و موزه هنرهای معاصر تهران، در حراجی‌ها به قیمت‌های میلیون دلاری فروخته می‌شوند، که گواهی بر تسلط دوگانه‌اش بر سنت و نوآوری است. این مقاله بررسی می‌کند که چگونه موفقیت بازار منیر، فلسفه هنری او را منعکس می‌کند: گسستگی به عنوان وحدت، میراث به عنوان آوانگارد.[1]

 

از آوانگارد نیویورک تا احیای صنایع دستی ایرانی

اثر درخشان فرمانفرمائیان، بین انتزاع مدرنیستی و سنت‌های تزئینی اسلامی پیوند برقرار می‌کند، اما مسیر او به سوی شهرت، غیرمتعارف بود. در طول سال‌های شکل‌گیری‌اش در دهه ۱۹۵۰ در نیویورک، او در میان اکسپرسیونیست‌های انتزاعی (جکسون پولاک، ویلم دکونینگ) و پیشگامان پاپ (اندی وارهول) رفت و آمد داشت، روابطی که نگاه او را به اشکال جسورانه و آزمایش مواد، تیزتر کرد. با این حال، بازگشت او به ایران در سال ۱۹۵۷ و بازدید سرنوشت‌سازش در سال ۱۹۷۵ از حرم شاهچراغ شیراز، (پادشاه نور) با فضاهای داخلی آینه‌کاری شده سرگیجه‌آورش، کار زندگی‌اش را متبلور کرد. در آنجا، او با آینه‌کاری، یک صنعت مقدس که از نظر تاریخی از پدر به پسر منتقل می‌شد، مواجه شد و با سرپیچی، آن را به عنوان یک هنر سکولار و فمینیستی بازآفرینی کرد.[2]

 

موزاییک‌های آینه‌ای برش‌خورده‌اش به یک مانیفست بصری تبدیل شد: شکستن و بازسازی نور برای بازتاب کیهان‌شناسی صوفیانه، در حالی که دقت هندسی‌اش به معماری ایرانی و اخلاق مینیمالیستی همتایان نیویورکی‌اش ادای احترام می‌کرد. تا دهه ۲۰۰۰، این ترکیب، او را از گمنامی پس از انقلاب (او در سال ۱۹۷۹ از ایران گریخت و تنها در سال ۲۰۰۴ بازگشت) به احترام بین‌المللی سوق داد و او را به یکی از پربارترین گردآورندگان میراث خودش تبدیل کرد، حتی زمانی که او به رادیکال‌ترین بازآفریننده آن تبدیل شد.[3]

tag 2
4180
Wishlist icon

0/200